بنفشه زار بپوشد روزگار به برف


درونه گشت چنار و زریر شد شنگرف

که برف از ابر فرود آید ، ای عجب ، هر سال


از ابر من به چه معنی همی بر آید برف ؟

از این زمانهٔ جافی و گردش شب و روز


شگرف گشت صبور و صبور گشت شگرف

گذشت دور جوانی و ، عهد نامهٔ او


سپید شد که نه خطش سیاه ماند ، نه حرف

غلاف و طرف رخم مشک بود و غالیه بود


کنون شمامهٔ کافور شد غلاف و طرف

ایا کسایی ، کن از پای بند ژرف چنین


که بر طریق تو چاهی است سخت و محکم و ژرف